زندگی سرشار از لحظه هائی است که دوست داریم تموم نشن.
لحظه هائی که چنان غرق لذتیم که فکر گذشتنشونو نمی کنیم.
ولی لحظه ها می گذرن و ما از هم جدا میشیم : به امید دیدار فردا .
ولی شاید فردائی وجود نداشته باشه . شاید من و تو دیگه فرصت دیدار پیدا نکنیم.
شاید اگه بدونیم هر دیدار ممکنه آخرین دیدار باشه ، بیشتر قدر لحظاتش رو بدونیم .
شاید یه جور دیگه بگذرونیمش. شاید آخرین خداحافظ رو ؛ اگه بدونیم که آخرینه ؛
اصلا به زبون نیاریم... لحظه ها می گذرن ، لحظه های پر از احساس ، با مرگ هماغوش میشن و ما تنها می مونیم .
سلام
بنابراین فعلا عید مبارکی
فکر کن هر دفعه که باباتو میبینی فکر کنی آخرین باره... ! هر روز باید سه ساعت بغلش کنی و گریه زاری راه بندازی!!!
سال نو خوش.
هر چند دیره و لی سال نو را تبریک می گم و آرزوی موفقیت و بهروزی در سال جدید برای خود و خانواده ات را دارم
دی شد و بهمن گذشت ، فصل بهاران رسید
جلوه گلشن به باغ همچو نگاران رسید
زحمت سرما و دود رفت به کور کبود
شاخ گل سرخ را وقت نثاران رسید
-------------------------------------------------------------
سلام لی لی جان ؛
سال نو مبارک
زمستان سرد و پرکاری سپری شد و بهار دل انگیز فرح بخش رسید !!!
سال 1385 هم با تمام خاطرات خوب و تجربه های تلخ من از زندگی ، گذشت ... .
این چند ماه آخر هم ، که نتونستم بهت سر بزنم به خاطر یکی از این مسائل بود ،
به هر حال امیدوارم از من ناراحت نباشی ، این بهترین عیدییه که می تونی به داداش کوچولوت بدی :)
.
خب سرت رو درد نمیارم
.
موفق باشی و پیروز در تمامی مراحل زندگی
.
به امید دیدار ...
.
»»»-----(آرش)-----» از وبلاگ پریچهر