.: دنیای دانستنی ها :.

دانستنیهای کاربردی روز

.: دنیای دانستنی ها :.

دانستنیهای کاربردی روز

عکسی بسیار زیبا از اولین ساختمان بانک ملی ایران



برای نمایش بزرگتر کلیک نمایید

نظرات 4 + ارسال نظر
mehdi یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:50 ب.ظ http://mehdi-ch.blogsky.com

چدقر شبیه بانک ملی تو ساریه

[ بدون نام ] یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:38 ب.ظ

یادش بخیر اولین روزی که استخدام این خرابشده شدم

آه که چه روزای سختی ....

[ بدون نام ] یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:58 ب.ظ

پدرم گفت اداری نشوید

اسب وابسته به گاری نشوید

درادارات کسی کس نشود

تا که وابسته به ناکس نشود

شدفراموش چو حرف پدرم

تابناگوش کله رفت سرم

کارمندی چومراشدپیشه

تیشه عمرزدم برریشه

سوختم شعله شدم دودشدم

بعد خاکسترونابودشدم

پسرم حرف پدررابشنو

توبه راهی که پدررفت،مرو

[ بدون نام ] یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:05 ب.ظ

حسنی نگو جوون بگو

علاف و چش چرون بگو

موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه

نه سیما جون ،نه رعنا جون

نه نازی و پریسا جون

هیچ کس باهاش رفیق نبود

تنها توی کافی شاپ

نگاه می کرد به بشقاب !

باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟

نه نمی رم نه نمی رم

به دخترا دل می بازی ؟!

نه نمی دم نه نمی دم

گل پری جون با زانتیا

ویبره می رفت تو کوچه ها

گلیه چرا ویبره میری ؟

دارم میرم به سلمونی

که شب برم به مهمونی

گلی خانوم نازنین با زانتیای نقطه چین

یه کمی به من سواری می دی ؟!

نه که نمی دم

چرا نمی دی ؟

واسه اینکه من قشنگم ، درس خونم وزرنگم

اما تو چی ؟

نه کا رداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری

موی ژلی ،ابرو کوتاه ، زبون دراز ،واه واه واه

در واشد و پریچه

با ناز اومد توو کوچه

پری کوچولو ، تپل مپولو ، میای با من بریم بیرون ؟

مامان پری ،از اون بالا

نگاه می کرد توو کوچه را

داد زد وگفت : اوی ! بی حیا

برو خونه تون تورا بخدا

دختر ریزه میزه

حسابی فرز وتیزه

اما تو چی ؟

نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری

موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه

نازی اومد از استخر

تو پوپکی یا نازی ؟

من نازی جوانم

میای بریم کافی شاپ؟

نه جانم

چرا نمی ای ؟

واسه اینکه من صبح تا غروب ،پایین ،بالا ،شمال ،جنوب ،دنبال یک شوهر خوب

اما تو چی ؟

نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری

موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه

حسنی یهو مثه جت

رسید به یک کافی نت

ان شد ورفت تو چت رووم

گپید با صدتا خانووم!

هیشکی نگفت کی هستی ؟

چی کاره ای چی هستی ؟

تو دنیای مجازی

علافی کرد وبازی

خوشحال وشادمونه

رفت ورسید به خونه

باباش که گفت: حسنی برات زن بگیرم ؟

اره می خوام اره میخوام

چاهارتا شرعن بگیرم ؟

اره می خوام اره میخوام

حسنی اومد موهاشو

یه خورده ابروهاشو

درست وراست وریس کرد

رفت و توو کوچه فیس کرد

یه زن گرفت وشاد شد

زی ذی شد و دوماد شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد